جنگ ۱۲ روزه خرداد ۱۴۰۴ را میتوان نقطه عطفی در تقابل پنجاهساله انقلاب اسلامی ایران با ایالات متحده، صهیونیسم و همپیمانان غربی دانست. این نبرد نه تنها یک رویارویی نظامی، بلکه نتیجه نیمقرن دشمنی، توطئه و فشار همهجانبه علیه ملتی بود که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با رهبری امام خمینی (ره) نظامی نو بر پایه اسلام و ولایت فقیه بنیان نهاد.
از همان روزهای نخست، آمریکا و متحدانش پروژههای گوناگونی را برای شکست انقلاب اسلامی به اجرا گذاشتند: حمایت از شاه در روزهای پایانی، اعزام ژنرالهای نظامی برای حفظ رژیم پهلوی، تحریک قومیتها و گروههای مسلح، کودتای نوژه، شورش منافقین، و در نهایت تحمیل جنگی هشتساله از سوی صدام با پشتیبانی کامل غرب و شرق. در کنار این، ترور شخصیتهای برجسته انقلاب، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران، و دهها توطئه دیگر نیز در کارنامه دشمن ثبت شد.
پس از پایان جنگ تحمیلی نیز فشارها متوقف نشد. تحریمهای فراگیر اقتصادی، ادعاهای حقوق بشری، فتنههای سیاسی داخلی و ترور دانشمندان هستهای بخشی از همان زنجیره فشارها بود. حتی شهادت سردار سلیمانی را باید در امتداد این راهبرد دانست. اما همه این تلاشها، با وجود هزینههای سنگین، نتیجهای جز افزایش اقتدار جمهوری اسلامی نداشت.
جنگ ۱۲ روزه سال ۱۴۰۴ را باید تجلی این اقتدار دانست. رژیم صهیونیستی با حمایت مستقیم آمریکا و همراهی اروپا، حملهای ترکیبی و برقآسا را طراحی کرد؛ از جنگ سایبری و حملات هوایی با جنگندههای اف-۳۵ گرفته تا بهرهگیری از شبکه نفوذ داخلی. تصور دشمن آن بود که در چند روز ایران فلج میشود. اما در کمتر از یک روز، معادلات برعکس شد: ایران با سازماندهی مجدد و شلیک موشکها و پهپادهای پیشرفته خود، سامانههای دفاعی اسرائیل را فرو ریخت و تلآویو را در شوک فرو برد.
این نبرد، از حیث روانی نیز شکست سنگینی برای اسرائیل و آمریکا بود. شهرکنشینان صهیونیست به پناهگاهها گریختند، بنادر و تأسیسات حیاتی اسرائیل هدف قرار گرفت و ارتش این رژیم با بحرانی بیسابقه مواجه شد. همزمان، پاسخ ایران به پایگاه آمریکایی «العدید» در قطر نشان داد که تهران توانایی دارد مستقیماً قدرتهای جهانی را نیز هدف بگیرد.
در این میان، آنچه بیش از هر چیز چشمگیر بود، وحدت ملت ایران بود. برخلاف تصور دشمن که بر شکافهای اجتماعی حساب باز کرده بود، مردم در کنار رهبری ایستادند. نیروهای مسلح، دولت، مجلس، قوه قضائیه، رسانهها، پزشکان و نهادهای مردمی همگی در صحنه بودند و تصویری کمنظیر از همبستگی ملی رقم زدند؛ تصویری که یادآور روزهای دفاع مقدس بود.
سرانجام، آمریکا و اسرائیل که در تحقق اهداف خود ناکام ماندند، بهطور یکطرفه آتشبس اعلام کردند؛ اقدامی که بیش از هر چیز نشانه ضعف بود. ایران اما با موضعی مقتدرانه اعلام کرد توقف حملات را میپذیرد اما آتشبس رسمی را امضا نخواهد کرد؛ موضعی که نشان داد ابتکار عمل همچنان در دست تهران است.
پیامدهای جنگ ۱۲ روزه بسیار گسترده است: فروپاشی هیمنه اسرائیل در منطقه، شکست راهبردی آمریکا، تقویت محور مقاومت و تغییر معادلات قدرت در غرب آسیا. این نبرد همچنین نشان داد که ایران امروز نهتنها یک قدرت منطقهای، بلکه بازیگری تعیینکننده در معادلات جهانی است.
جنگ ۱۲ روزه را میتوان «خندق» دوران معاصر دانست؛ همانگونه که در صدر اسلام ضربت علی (ع) مسیر تاریخ را تغییر داد، این پیروزی نیز میتواند سرآغاز تحولات بزرگتری در منطقه و جهان باشد. و شاید این همان وعده الهی باشد إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم.
دیدگاهتان را بنویسید