ورزش در هر کشوری بیش از آنکه یک رقابت ساده میان ورزشکاران باشد، عرصهای برای نمایش هویت ملی، همبستگی اجتماعی و سرمایهگذاری بلندمدت است. به همین دلیل، نقش مدیران و مربیان ورزشی نه فقط در آمادهسازی بدنی ورزشکاران، بلکه در ایجاد امید و انسجام ملی برجسته میشود. در این میان، پرسشی مهم پیش میآید: موفقیت را باید با چه معیارهایی سنجید؟ آیا ظاهر و سبک زندگی یک مدیر ورزشی باید مبنای قضاوت باشد یا نتایج عینی و قابل اندازهگیری کار او؟
در سالهای گذشته، کشتی ایران ـ به عنوان ورزش ملی ـ بارها با بحرانها و چالشهایی مواجه شده است؛ از کمبود منابع مالی گرفته تا اختلافات داخلی و فشارهای بینالمللی. با این حال، مدیرانی مانند علیرضا دبیر و مربیانی همچون پژمان درستکار توانستهاند کشتی را در مسیر باثباتتری قرار دهند. آنها توانستند آرامش نسبی را به اردوی تیم ملی بازگردانند، تمرکز ورزشکاران را از حاشیهها به تمرین و رقابت منتقل کنند و حمایتهای لازم را از نهادهای مختلف برای تیم جذب نمایند.
این دستاوردها حاصل مدیریت کوتاهمدت یا تصادفی نیست. دبیر و همکارانش تلاش کردند تا کشتیگیران در شرایطی تمرین کنند که دغدغههای مالی و شخصی کمتری داشته باشند. در موارد متعددی، مشکلات معیشتی و خانوادگی ورزشکاران به صورت مستقیم توسط مدیریت فدراسیون پیگیری شد؛ اقدامی که در روحیه و تمرکز قهرمانان تأثیر مستقیم داشت. همین تغییر فضای ذهنی، زمینهساز عملکرد بهتر در مسابقات جهانی شد و نتیجه آن، بالا رفتن پرچم ایران در میدانهایی بود که همه نگاهها به آن دوخته میشود.
دیدگاهتان را بنویسید